این مرثیه را جهت افصح البغاء سید حسین روضه خوان گفته

بر فقره سخنش کرده آفرین در نقل‌های نوحه او شاه ذوالفقار
خیرالنسا ز غرفه‌ی جنت نهاده گوش بر طرز روضه خوانی اوزار و سوگوار
بر حسن ندبه‌اش حسن از چشم قطره‌ریز کرده هزار در ثمین بر سمن نثار
شاه شهید خود به عزای خود آمده وز نقل وی گریسته بر خویش زار زار
غلمان دریده جامه و حورا گشاده مو اهل بهشت نوحه‌گری کرده اختیار
با آن که در بهشت نمی‌باشد آتشی رضوان ز غم نشسته بر آتش هزار بار
فریاد محتشم که جهان کم نوا بماند از نوحه حسین علی خاصه این دیار

روزی که ما رسیم باو وز عطای حق از زندگان خلد نیابیم در شمار
آن روز در قضای عزای شه شهید چندان کنیم نوحه که افتد زبان ز کار
یارب به حق شاه حسین آن شه قتیل کور است جبرئیل امین زار بر مزار
کاین شور بخش مجلس عاشور را به حشر ساز از شفاعت نبی و آل کامکار
وز ما به روح او برسان آن قدر درود کز وی رسانده ای به شهیدان نامدار