ترکیب بند در مدح امام ثامن ضامن علی بن موسی‌الرضا علیه التحیة والثناء

آفتاب از غرفه‌ی‌خاور چو بیرون کرد سر روی خود روشن ز نور شرفه بام تو ساخت
آن که خوان عام روزی می‌کشد از لطف خاص انس و جان را ریزه‌خوار خوان انعام تو ساخت
مغفرت طرح بنای عفو افکند از ازل لطف غفارش تمام اما به تمام تو ساخت
در تسلی کاری ذات شفاعت خواه تو مغفرت را بسته حق در کار بر درگاه تو

ای نسیم رحمتت برقع کش از روی بهشت عاصیان از جذبه‌ی لطفت روان سوی بهشت
بوی مهرت هر که را ناید ز ذرات وجود از نسیم مغفرت هم نشنود بوی بهشت
جای آن کافر که در میزان نهندش حب تو دوزخی باشد که باشد هم ترازوی بهشت
گر نباشد در کفت جام سقهیم ربهم هیچ کس لب تر نسازد بر لب جوی بهشت
رحمتت گر دل بجا بنداری دوزخ نهد در دل افروزی زند پهلو به پهلوی بهشت
پیش از این مدح ای شه همت بلندان جهان بود پایم کوته از طوف سر کوی بهشت
حالیم پیوسته سوی خود اشارت می‌کنند حوریان دلکش پیوسته ابروی بهشت
بخت کو تا آیم و در آستانت جا کنم رو به جنت پشت بر دنیا و ما فیها کنم

ای گدایان تو شاهان سریر سروری بی‌نیاز بر درت ناز این به شغل چاکری
وی به جاروب زرافشان روضه‌ات را خاکروب خسرو زرین درفش نور بخش خاوری
سکه‌ی حکمت نمایان‌تر زدند از سکه‌ها داورت چون داد در ملک ولایت داوری
در ره دین علم منصور گشت آخر که یافت منصب حکم نبوت بر امامت برتری
وین امامت ورنه زین بستست بر رخش که عقل همعنان می‌بیندش با رتبه‌ی پیغمبری
گر کمال احمدی لالم نکردی گفتمی اکمل از پیعمبرانت در ره دین پروری
ای به بویت کرده در غربت طواف تربتت جمله‌ی اصناف ملک با مردم حور و پری
چون به من نوبت رساند بخت فرصت جوی من حسبته لله دست رد منه بر روی من