کای سرای دهر ترتیب عزای من کنید
|
|
ساز قانون مصیبت از برای من کنید
|
حلقه بر گرد ستون بارگاه من زنید
|
|
جای در پای سریر عرشسای من کنید
|
رخش افغان را عنان در ابتلای من دهید
|
|
اشگ خونین را روان در ماجرای من کنید
|
حرف ماتم را که باد از صفحهی ایام حک
|
|
نقش دیوار و در دولتسرای من کنید
|
از زبان و چشم ودل فریاد و زاری و فزع
|
|
در خور شان و شکوهی کبریای من کنید
|
گریهای کاندر جهان نگذارد آثار سرور
|
|
بر سریر و مسند و چتر و لوای من کنید
|
مرکب چوبین تن بییال ودم را بعد از آن
|
|
بر در آرید و به جای باد پای من کنید
|
من خود از قطع امل کردم وداع جان خود
|
|
بر شما بادای هواداران که با یاران خود
|
چون نشینید از من و ایام من یاد آورید
|
|
وز زمان عافیت فرجام من یاد آورید
|
بشنوید آغاز و انجام حدیث خسروان
|
|
پس ز آغاز من و انجام من یاد آورید
|
هرکجا حکمی شود بر طبق حکم حق روان
|
|
از من و حقیت احکام من یاد آورید
|
هرکجا بینید زهر خشم در جام غضب
|
|
از من و از خلق خشم آشام من یاد آورید
|
هرکجا آرام گیرد سائلی در راه خیر
|
|
از شتاب عزم بیآرام من یاد آورید
|
روز بازار سخا کایند بر در خاص و عام
|
|
از عطای خاص و لطف عام من یاد آورید
|
خطبهی من چون شد آخر هر کجا در خطبهها
|
|
نام شاهی بشنوید از نام من یاد آورید
|
من ز گیتی میروم گیتی پناه من کجاست
|
|
حارس دین وارث تخت و کلاه من کجاست
|