هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین
|
|
هذا معاد الغابرین نعم الرجا نعم المعین
|
صد آفتاب از تو خجل او خوشه چین تو مشتعل
|
|
نعره زنان در سینه دل استدرکوا عین الیقین
|
از آسمان در هر غذا از علویان آید ندا
|
|
کای روح پاک مقتدا یا رحمه للعالمین
|
حبس حقایق را دری باغ شقایق را تری
|
|
هم از دقایق مخبری پیش از ظهور یوم دین
|
ای دل ز دیده دام کن دیده نداری وام کن
|
|
ای جان نفیر عام کن تا برجهی زین آب و طین
|
ای جان تو باری لمتری شیر جهاد اکبری
|
|
باید که صفها بردری و آیی بر آن قلعه حصین
|
هان ای حبیب و ای محب بشنو صلا و فاستجب
|
|
گر گشت جانان محتجب جان می رود نیکوش بین
|
گفتهست جان ذوفنون چون غرقه شد در بحر خون
|
|
یا لیت قومی یعلمون که با کیانم همنشین
|
سیلم سوی دریا روم روحم سوی بالا روم
|
|
لعلم به گوهرها روم یا تاج باشم یا نگین
|
هر کس که یابد این رشد زان قند بیحد او چشد
|
|
مانند موسی برکشد از خاره او ماء معین
|
چون مست گشتم برجهم بر رخش دل زین برنهم
|
|
زیرا که مشتاق شهم آن ماه از مهها مهین
|
گفتن رها کن ای پدر گفتن حجاب است از نظر
|
|
گر می خوری زان می بخور ور می گزینی زان گزین
|
الصمت اولی بالرصد فی النطق تهییج العدد
|
|
جاء المدد جاء المدد استنصروا یا مسلمین
|
مستفعلن مستفعلن یا سیدا یا اقربا
|
|
فی نشونا او مشینا من قربه العرق الوتین
|