کون خر را نظام دین گفتم | پشک را عنبر ثمین گفتم | |
اندر این آخرجهان ز گزاف | بس چمن نام هر چمین گفتم | |
طوق بر گردن کپی بستم | نام اعلا بر اسفلین گفتم | |
عجز خواهید روح را که ز عجز | صفت روح بهر طین گفتم | |
حلیه آدم و خلیفه حق | بهر ابلیس و هر لعین گفتم | |
زاغ را بلبل چمن خواندم | خار را سرو و یاسمین گفتم | |
دیو را جبرئیل کردم نام | ژاژ را حجت مبین گفتم | |
ای دریغا که کان نفرین را | از طمع چند آفرین گفتم | |
از خری بود آن نبد ز خرد | که خر ماده را تکین گفتم | |
توبه کردم از این خطا گفتن | همه عمرم بس ار همین گفتم |