به گوشه‌ای بروم گوش آن قدح گیرم

به گوشه‌ای بروم گوش آن قدح گیرم که عاشق قدح و درد و خصم تدبیرم
خوش است گوشه و یا گوشه گشته‌ای چون من به هر چه باشد از این دو چو شهد و چون شیرم
چو آب و روغن با هر کی مرغ آبی نیست که زهره طالعم و شکر سکرتأثیرم
ز حلق من آن خواهم که شکر سکر کند دگر همه به تو بخشیدم ای بک و میرم
روم سری بنهم کان سری است باده جان که خفته به سر پراحتیال و تزویرم