ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم | تا کی به گوشه گوشه از مکر تو گریزم | |
ای چرخ همچو زنگی خون خواره خلایق | من ابر همچو خونم بر تو چرا بریزم | |
ای دل بسوز خوش خوش مگریز از این دوآتش | کاین است بر تو واجب کیی به نار تیزم | |
مقصود نور آمد عالم تنور آمد | وین عشق همچو آتش وین خلق همچو هیزم | |
همچون خلیل یزدان پروانه وار شادان | در آتشش نشستم تا حشر برنخیزم |