هم به درد این درد را درمان کنم | هم به صبر این کار را آسان کنم | |
یا برآرم پای جان زین آب و گل | یا دل و جان وقف دلداران کنم | |
داغ پروانه ستم از شمع الست | خدمت شمع همان سلطان کنم | |
عشق مهمان شد بر این سوخته | یک دلی دارم پیش قربان کنم | |
نفس اگر چون گربه گوید که میاو | گربه وارش من در این انبان کنم | |
از ملولی هر کی گرداند سری | درکشم در چرخش و گردان کنم | |
آن ملولی دنبل بیعشقی است | جان او را عاشق ایشان کنم | |
عاشقی چه بود کمال تشنگی | پس بیان چشمه حیوان کنم | |
من نگویم شرح او خامش کنم | آنچ اندر شرح ناید آن کنم |