ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم
|
|
گوش خود بر دم شش تای طرب بنهادیم
|
دل رنجور به طنبور نوایی دارد
|
|
دل صدپاره خود را به نوایش دادیم
|
به خرابات بدستیم از آن رو مستیم
|
|
کوی دیگر نشناسیم در این کو زادیم
|
ساقیا زین همه بگذر بده آن جام شراب
|
|
همه را جمله یکی کن که در این افرادیم
|
همه را غرق کن و بازرهان زین اعداد
|
|
مزهای بخش که ما بیمزه اعدادیم
|
دل ما یافت از این باده عجایب بویی
|
|
لاجرم از دم این باده لطیف اورادیم
|
از برون خسته یاریم و درون رسته یار
|
|
لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم
|
همه مستیم و خرابیم و فنای ره دوست
|
|
در خرابات فنا عاقله ایجادیم
|
هله خاموش بیارام عروسی داریم
|
|
هله گردک بنشینیم که ما دامادیم
|