هرچ گویی از بهانه لا نسلم لا نسلم
|
|
کار دارم من به خانه لا نسلم لا نسلم
|
گفتهای فردا بیایم لطف و نیکویی نمایم
|
|
وعدهست این بینشانه لا نسلم لا نسلم
|
گفتهای رنجور دارم دل ز غم پرشور دارم
|
|
این فریب است و بهانه لا نسلم لا نسلم
|
گفت مادر مادرانه چون ببینی دام و دانه
|
|
این چنین گو ره روانه لا نسلم لا نسلم
|
گوییم امروز زارم نیت حمام دارم
|
|
می نمایی سنگ و شانه لا نسلم لا نسلم
|
هر کجا خوانند ما را تا فریبانند ما را
|
|
غیر این عالی ستانه لا نسلم لا نسلم
|
بر سر مستان بیایی هر دمی زحمت نمایی
|
|
کاین فلان است آن فلانه لا نسلم لا نسلم
|
گوییم من خواجه تاشم عاقبت اندیش باشم
|
|
تا درافتی در میانه لا نسلم لا نسلم
|
رو ترش کرد آن مبرسم تا ز شکل او بترسم
|
|
ای عجوزه بامثانه لا نسلم لا نسلم
|
دست از خشمم گزیدی گویی از عشقت گزیدم
|
|
مغلطه است این ای یگانه لا نسلم لا نسلم
|
جمله را نتوان شمردن شرح یک یک حیله کردن
|
|
نیست مکرت را کرانه لا نسلم لا نسلم
|