ای مالک ملک سپه مملکت مدار
|
|
در ملک خویش آتش آزار را بکش
|
بعضی ز کفر پیرو اسلام نیستند
|
|
اسلام را مدد کن و کفار را بشکن
|
جمعی ز کینه در پی آزار مردمند
|
|
آن دور مردمان دل آزار را بکش
|
اشرار از شرارهی قهر تو امینند
|
|
روشن کن این شراره و اشرار را بکش
|
وی عادل رحیم دل معدلت پناه
|
|
در معدلت بکوش و ستمکار را بکش
|
ما باسگان کوی تو یاریم و غیر غیر
|
|
با یار یاری کن و اغیار را بکش
|
در خاک خفته است مرا دشمنی چو مار
|
|
ثعبان تیغ برکش و آن مار را بکش
|
از ظلم و جور تشنه به خون دل من است
|
|
آن ظالم سیه دل خونخوار را بکش
|
ازرق بود به قول خدا دشمن رسول
|
|
آن ازرق منافق غدار را بکش
|
ور زان که انتقام من از وی نمیکشی
|
|
تیغ جفا بکش من بیمار را بکش
|