مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم
|
|
ریش طرب شانه کنم سبلت غم را بکنم
|
تا همه جان ناز شود چونک طرب ساز شود
|
|
تا سر خم باز شود گل ز سرش دور کنم
|
چونک خلیلی بدهام عاشق آتشکدهام
|
|
عاشق جان و خردم دشمن نقش وثنم
|
وقت بهارست و عمل جفتی خورشید و حمل
|
|
جوش کند خون دلم آب شود برف تنم
|
ای مه تابان شدهای از چه گدازان شدهای
|
|
گفت گرفتار دلم عاشق روی حسنم
|
عشق کسی می کشدم گوش کشان می بردم
|
|
تیر بلا می رسدم زان همه تن چون مجنم
|
گر چه در این شور و شرم غرقه بحر شکرم
|
|
گر چه اسیر سفرم تازه به بوی وطنم
|
یار وصالی بدهام جفت جمالی بدهام
|
|
فلسفه برخواند قضا داد جدایی به فنم
|
تا که رگی در تن من جنبد من سوی وطن
|
|
باشم پران و دوان ای شه شیرین ذقنم
|
دم به دم آن بوی خوشش وان طلب گوش کشش
|
|
آب روان کرد مرا ساقی سرو و سمنم
|
همره یعقوب شدم فتنه آن خوب شدم
|
|
هدیه فرستد به کرم یوسف جان پیرهنم
|
الحق جانا چه خوشی قوس وفا را تو کشی
|
|
در دو جهان دیده بود هیچ کسی چون تو صنم
|
بر بر او بربزنم گر چه برابر نزنم
|
|
شیشه بر آن سنگ زنم بنده شیشه شکنم
|
پیل به خرطوم جفا قاصد کعبه شده است
|
|
من چو ابابیل حقم یاور هر کرگدنم
|
صیقل هر آینهام رستم هر میمنهام
|
|
قوت هر گرسنهام انجم هر انجمنم
|
معنی هر قد و خدم سایه لطف احدم
|
|
کعبه هر نیک و بدم دایه باغ و چمنم
|
آتش بدخوی بود سوزش هر کوی بود
|
|
چونک نکوروی بود باشد خوب ختنم
|
گر تو بدین کژ نگری کاسه زنی کوزه خوری
|
|
سایه عدل صمدم جز که مناسب نتنم
|
وقت شد ای شاه شهان سرور خوبان جهان
|
|
که به کرم شرح کنی آنک نگوید دهنم
|