آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم
|
|
در چشم مست من نگر کز کوی خمار آمدم
|
سرمایه مستی منم هم دایه هستی منم
|
|
بالا منم پستی منم چون چرخ دوار آمدم
|
آنم کز آغاز آمدم با روح دمساز آمدم
|
|
برگشتم و بازآمدم بر نقطه پرگار آمدم
|
گفتم بیا شاد آمدی دادم بده داد آمدی
|
|
گفتا بدید و داد من کز بهر این کار آمدم
|
هم من مه و مهتاب تو هم گلشن و هم آب تو
|
|
چندین ره از اشتاب تو بیکفش و دستار آمدم
|
فرخنده نامی ای پسر گر چه که خامی ای پسر
|
|
تلخی مکن زیرا که من از لطف بسیار آمدم
|
خندان درآ تلخی بکش شاباش ای تلخی خوش
|
|
گلها دهم گر چه که من اول همه خار آمدم
|
گل سر برون کرد از درج کالصبر مفتاح الفرج
|
|
هر شاخ گوید لاحرج کز صبر دربار آمدم
|