شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال
|
|
چشمه و سبزه مقام شوخی و دزدی حلال
|
رهزنی آن کس کند کو نشناسد رهی
|
|
خانه دغل او بود کو نشناسد جمال
|
اهل جهان عنکبوت صید همه خرمگس
|
|
هیچ از ایشان مگو تام نگیرد ملال
|
دزد نهان خانه را شاهد و غماز کیست
|
|
چهره چون زعفران اشک چو آب زلال
|
اشک چرا میدود تا بکشد آتشی
|
|
زرد چرا میشود تا بکند وصف حال
|
اشک و رخ عاشقان میکشدت که بیا
|
|
پیشگه عشق رو خیز ز صف نعال
|
زردی رخ آینهست سرخی معشوق را
|
|
اشک رقم میکشد بر صحف خط و خال
|
این همه خوبی و کش بر رخ خاک حبش
|
|
تافته از ماه غیب پرتو نور کمال
|
صبر کن این یک دو روز با همه فر و فروز
|
|
بازرود سوی اصل بازکند اتصال
|