بیا بیا که تویی جان جان سماع
|
|
بیا که سرو روانی به بوستان سماع
|
بیا که چون تو نبودست و هم نخواهد بود
|
|
بیا که چون تو ندیدست دیدگان سماع
|
بیا که چشمه خورشید زیر سایه تست
|
|
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع
|
سماع شکر تو گوید به صد زبان فصیح
|
|
یکی دو نکته بگویم من از زبان سماع
|
برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی
|
|
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
|
اگر چه بام بلندست بام هفتم چرخ
|
|
گذشته است از این بام نردبان سماع
|
به زیر پای بکوبید هر چه غیر ویست
|
|
سماع از آن شما و شما از آن سماع
|
چو عشق دست درآرد به گردنم چه کنم
|
|
کنار درکشمش همچنین میان سماع
|
کنار ذره چو پر شد ز پرتو خورشید
|
|
همه به رقص درآیند بیفغان سماع
|
بیا که صورت عشقست شمس تبریزی
|
|
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
|