چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
|
|
تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش
|
کار تو باید که باشد بر مراد
|
|
کارهای عاشقان گو زار باش
|
شاه منصوری و ملکت آن توست
|
|
بنده چون منصور گو بر دار باش
|
اشتر مستم نجویم نسترن
|
|
نوشخوارم در رهت گو خار باش
|
نشنوم من هیچ جز پیغام او
|
|
هر چه خواهی گفت گو اسرار باش
|
ای دل آن جایی تو باری که ویست
|
|
از جمال یار برخوردار باش
|
او طبیبست و به بیماران رود
|
|
ای تن وامانده تو بیمار باش
|
بر امید یار غار خلوتی
|
|
ثانی اثنین برو در غار باش
|
بر امید داد و ایثار بهار
|
|
مهرها میکار و در ایثار باش
|
خرمنا بر طمع ماه بانمک
|
|
گم شو از دزد و در آن انبار باش
|
بهر نطق یار خوش گفتار خویش
|
|
لب ببند از گفت و کم گفتار باش
|