عشق جانست عشق تو جانتر

عشق جانست عشق تو جانتر لطف درمان وز تو درمانتر
کافری‌های زلف کافر تو گشته ز ایمان جمله ایمانتر
جان سپردن به عشق آسانست وز پی عشق توست آسانتر
همه مهمان خوان لطف تواند لیک این بنده زاده مهمانتر
بی‌تو هستند جمله بی‌سامان لیک من بی‌طریق و سامانتر
عشق تو کان دولت ابدست لیک وصل جمال تو کانتر
تیغ هندی هجر برانست لیک هندی عشق برانتر
هر دلی چارپره در پی توست دل ما صدپرست و پرانتر
دیدن تو به صد چو جان ارزان عوض نیم جانم ارزانتر
گر چه این چرخ نیک گردانست چرخ افلاک عشق گردانتر
همه ز افلاک عشق در ترسند وان فلک در غم تو ترسانتر
شمس تبریز همتی می‌دار تا شوم در تو من عجب دانتر