ای تو را قدر و جلال از چرخ ذی قدرت زیاد | وی تو را جود و نوال از بجر گوهرپاش بیش | |
در زمان چون تو سلطانی که اخراجات من | بیتعلل میدهد از مخزن احسان خویش | |
از برای آن زمین کز من به جان شد منتقل | کرده صاحب جمع تو اطلاق مال سال پیش | |
هر که با مداح خاص الخاص سلطان این کند | با دگر مردم چه باشد داب این بیداد کیش | |
حسبةلله بر کش از سر این گرگ پوست | تا به مردم خویش را ننماید اندر رنگ میش |