آنچ گل سرخ قبا میکند
|
|
دانم من کان ز کجا میکند
|
بید پیاده که کشیدست صف
|
|
آنچ گذشتست قضا میکند
|
سوسن با تیغ و سمن با سپر
|
|
هر یک تکبیر غزا میکند
|
بلبل مسکین که چهها میکشد
|
|
آه از آن گل که چهها میکند
|
گوید هر یک ز عروسان باغ
|
|
کان گل اشارت سوی ما میکند
|
گوید بلبل که گل آن شیوهها
|
|
بهر من بیسر و پا میکند
|
دست برآورده به زاری چنار
|
|
با تو بگویم چه دعا میکند
|
بر سر غنچه کی کله مینهد
|
|
پشت بنفشه کی دوتا میکند
|
گر چه خزان کرد جفاها بسی
|
|
بین که بهاران چه وفا میکند
|
فصل خزان آنچ به تاراج برد
|
|
فصل بهار آمد ادا میکند
|
ذکر گل و بلبل و خوبان باغ
|
|
جمله بهانهست چرا میکند
|
غیرت عشق است وگر نه زبان
|
|
شرح عنایات خدا میکند
|
مفخر تبریز و جهان شمس دین
|
|
باز مراعات شما میکند
|