مه اوج سیادت میر جعفر | ز علم جعفری چون کامجو شد | |
به ملک دانش از نوسکهای زد | که نقد علم ازو بس تازه رو شد | |
چو باد آن گاه راه کعبه سر کرد | وزان خاک وجودش مشگ بو شد | |
بر او بارید چندان ابر رحمت | که غرق لجه لاتقنطو شد | |
پس از طغیان طوفان حوادث | چو یونس سیر بحرش آرزو شد | |
سرشک بحر بر افلاک زد موج | که موجش دام مرغ روح او شد | |
چو تاریخش طلب کردند گفتم | به دریای اجل یونس فرو شد |