میان باغ گل سرخهای و هو دارد
|
|
که بو کنید دهان مرا چه بو دارد
|
پیالهای به من آورد لاله که بخوری
|
|
خورم چرا نخورم بنده هم گلو دارد
|
گلو چه حاجت مینوش بیگلو و دهان
|
|
رحیق غیب که طعم سقا همو دارد
|
چو سال سال نشاطست و روز روز طرب
|
|
خنک مرا و کسی را که عیش خو دارد
|
چرا مقیم نباشد چو ما به مجلس گل
|
|
کسی که ساقی باقی ماه رو دارد
|
به آفتاب جلالت که ذره ذره عشق
|
|
نهان به زیر قبا ساغر و کدو دارد
|
سال کردم از گل که بر که میخندی
|
|
جواب داد بدان زشت کو دو شو دارد
|
غلام کور که او را دو خواجه میباید
|
|
چو سگ همیشه مقام او میان کو دارد
|
سال کردم از خار کاین سلاح تو چیست
|
|
جواب داد که گلزار صد عدو دارد
|
هزار بار چمن را بسوخت و بازآراست
|
|
چه عشق دارد با ما چه جست و جو دارد
|
ز شمس مفخر تبریز پرس کاین از چیست
|
|
وگر چه دفع دهد دم مخور که او دارد
|