به روحهای مقدس ز من سلام برید
|
|
به عاشقان مقدم ز من پیام برید
|
به روز وصل چو برقم شب فراق چو ابر
|
|
از این دو حال مشوش بگو کدام برید
|
خدای خصم شما گر به پیش آن خورشید
|
|
ز ماه و شمع و ستاره و چراغ نام برید
|
سیاه کاسه شوی ار ز مطبخ عشقش
|
|
به سوی خوان کرم دیگهای خام برید
|
نشان دهم که شما آتش از کجا آرید
|
|
ز برق نعل شهنشاه خوش خرام برید
|
ولیک مرکب تندست هان و هان زنهار
|
|
نه زین هلد نه لگام ار شما لگام برید
|
حیات یابد آن جا را اگر چه مرده برید
|
|
حلال گردد آن جا اگر حرام برید
|
هزار بند چو عشقش ز پای جان بگشاد
|
|
مرا دو دست گرفته به آن مقام برید
|
ز لوح عشق نبشتیم این غزلها را
|
|
به شمس مفخر تبریز از این غلام برید
|