بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
|
|
که باز نوبت آن شد که توبهها شکنند
|
هزار توبه و سوگند بشکنند آن دم
|
|
که غمزههای دلارام طبل حسن زنند
|
چو یار مست خرابست و روز روز طرب
|
|
به غیر شنگی و مستی بیا بگو چه کنند
|
به گوش هوش بگفتم به آب روی برو
|
|
که این دم ار که قافی هم از بنت بکنند
|
ز بس که خرقه گرو برد پیر باده فروش
|
|
کنون به کوی خرابات جمله بوالحسن اند
|
بگیر مطرب جانی قنینه کانی
|
|
نواز تنتن تنتن که جمله بیتو تنند
|
مقیم همچو نگین شو به حلقه عشاق
|
|
که غیر حلقه عشاق جمله ممتحنند
|
به جان جمله مردان که هر که عاشق نیست
|
|
همه زنند به معنی ببین زنان چه زنند
|
به جان جمله جانها که هر کش آن جان نیست
|
|
همه تنند نگه کن فروتنان چه تنند
|
خموش باش که گفتی از این سپیتر چیست
|
|
خسان سیاه گلیمند اگر چه یاسمنند
|