آه که بار دگر آتش در من فتاد
|
|
وین دل دیوانه باز روی به صحرا نهاد
|
آه که دریای عشق بار دگر موج زد
|
|
وز دل من هر طرف چشمه خون برگشاد
|
آه که جست آتشی خانه دل درگرفت
|
|
دود گرفت آسمان آتش من یافت باد
|
آتش دل سهل نیست هیچ ملامت مکن
|
|
یا رب فریاد رس ز آتش دل داد داد
|
لشکر اندیشهها میرسد از بیشهها
|
|
سوی دلم طلب طلب وز غم من شاد شاد
|
ای دل روشن ضمیر بر همه دلها امیر
|
|
صبر گزیدی و یافت جان تو جمله مراد
|
چشم همه خشک و تر مانده در همدگر
|
|
چشم تو سوی خداست چشم همه بر تو باد
|
دست تو دست خدا چشم تو مست خدا
|
|
بر همه پاینده باد سایه رب العباد
|
ناله خلق از شماست آن شما از کجاست
|
|
این همه از عشق زاد عشق عجب از چه زاد
|
شمس حق دین تویی مالک ملک وجود
|
|
ای که ندیده چو تو عشق دگر کیقباد
|