گوشوار گوش دوران درةالتاج جهان | قرةالاعیان محمد ممن آن عالی گوهر | |
چون فتاد از موج بحر آفرینش بر کنار | با قدومی از نجوم آسمان مسعودتر | |
گوهر بحر سعادت خواندمش کان گنج را | تارک ارای قبایل یافت صراف نظر | |
این هم از اقبال او دیدم که از دریای فکر | چون فروشد عقل کارد در دریای دگر | |
گوهر بحر سعادت بود یک تاریخ او | تارک آرای قبایل گشت تاریخ دگر |