عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد
|
|
هر مردهای ز گوری برجست و پیشش آمد
|
دل را زبان بباید تا جان به چنگش آرد
|
|
جان پاکشان بیاید کان یار سرکش آمد
|
جان غرق شهد و شکر از منبع نباتش
|
|
مه در میان خرمن زان ترک مه وش آمد
|
خاک از فروغ نفخش قبله فرشته آمد
|
|
کب از جوار آتش همطبع آتش آمد
|
جان و دل فرشته جفت هوای حق شد
|
|
گردون فرشتگان را زان روی مفرش آمد
|
نر باش و صیقلی کن دل را و نقش برخوان
|
|
بی نقش و بیجهات این شش سو منقش آمد
|
آن لعل را در آخر در جیب خویش یابی
|
|
بر جیب پاک جیبان نورش مر شش آمد
|
ز افیون شربت او سرمست خفت بدعت
|
|
ز استون رحمت او دولت منعش آمد
|
ای هوشمند گوشی کو را کشید دستش
|
|
وی روسپید رویی کز وی مخمش آمد
|
خاموش پنج نوبت مشنو ز آسمانی
|
|
کان آسمان برون این پنج و این شش آمد
|