شب شد و هنگام خلوتگاه شد

شب شد و هنگام خلوتگاه شد قبله عشاق روی ماه شد
مه پرستان ماه خندیدن گرفت شب روان خیزید وقت راه شد
خواب آمد ما و من‌ها لا شدند وقت آن بی‌خواب الاالله شد
مغزها آمیخته با کاه تن تن بخفت و دانه‌ها بی‌کاه شد
هندوان خرگاه تن را روفتند ترک خلوت دید و در خرگاه شد
گفت و گوهای جهان را آب برد وقت گفتن های شاهنشاه شد
شمس تبریزی چو آمد در میان اهل معنی را سخن کوتاه شد