پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
|
|
از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
|
ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم
|
|
پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود
|
پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد
|
|
در خرابات حقایق عیش ما معمور بود
|
جان ما همچون جهان بد جام جان چون آفتاب
|
|
از شراب جان جهان تا گردن اندر نور بود
|
ساقیا این معجبان آب و گل را مست کن
|
|
تا بداند هر یکی کو از چه دولت دور بود
|
جان فدای ساقیی کز راه جان در میرسد
|
|
تا براندازد نقاب از هر چه آن مستور بود
|
ما دهانها باز مانده پیش آن ساقی کز او
|
|
خمرهای بیخمار و شهد بیزنبور بود
|
یا دهان ما بگیر ای ساقی ور نی فاش شد
|
|
آنچ در هفتم زمین چون گنجها گنجور بود
|
شهر تبریز ار خبر داری بگو آن عهد را
|
|
آن زمان کی شمس دین بیشمس دین مشهور بود
|