اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند
|
|
کره تند فلک را هر سحرگه زین کنند
|
چون بتازند آسمان هفتمین میدان شود
|
|
چون بخسپند آفتاب و ماه را بالین کنند
|
ماهیانی کاندرون جان هر یک یونسیست
|
|
گلبنانی که فلک را خوب و خوب آیین کنند
|
دوزخ آشامان جنت بخش روز رستخیز
|
|
حاکمند و نی دعا دانند و نه نفرین کنند
|
از لطافت کوهها را در هوا رقصان کنند
|
|
وز حلاوت بحرها را چون شکر شیرین کنند
|
جسمها را جان کنند و جان جاویدان کنند
|
|
سنگها را کان لعل و کفرها را دین کنند
|
از همه پیداترند و از همه پنهان ترند
|
|
گر عیان خواهی به پیش چشم تو تعیین کنند
|
گر عیان خواهی ز خاک پای ایشان سرمه ساز
|
|
زانک ایشان کور مادرزاد را ره بین کنند
|
گر تو خاری همچو خار اندر طلب سرتیز باش
|
|
تا همه خار تو را همچون گل و نسرین کنند
|
گر مجال گفت بودی گفتنیها گفتمی
|
|
تا که ارواح و ملایک ز آسمان تحسین کنند
|