ای کز تو همه جفا وفا شد
|
|
آن عهد و وفای تو کجا شد
|
با روی تو سور شد عزاها
|
|
بی روی تو سورها عزا شد
|
شد بیقدمت سرا خرابه
|
|
باز از تو خرابهها سرا شد
|
از دعوت تو فنا شود هست
|
|
وز هجر تو هستها فنا شد
|
ای کشته مرا به جرم آنک
|
|
از من راضی به جان چرا شد
|
آن تخم عطای تست در جان
|
|
کو را کف دست باسخا شد
|
اعنات مهیجست جان را
|
|
ور نی ز چه روی جان گدا شد
|
گر عاشق داد نیست جودت
|
|
پس جان ز چه عاشق دعا شد
|
زد پرتو ساقییت بر ابر
|
|
کز عکس تو ابرها سقا شد
|
زد عکس صبوری تو بر کوه
|
|
تسکین زمین و متکا شد
|
زد عکس بلندی تو بر چرخ
|
|
معنی تو صورت سما شد
|
از حسن تو خاک هم خبر یافت
|
|
شد یوسف خوب و دلربا شد
|
از گفت بدار چنگ کز وی
|
|
بی گفت تو فهم بانوا شد
|