برانید برانید که تا بازنمانید
|
|
بدانید بدانید که در عین عیانید
|
بتازید بتازید که چالاک سوارید
|
|
بنازید بنازید که خوبان جهانید
|
چه دارید چه دارید که آن یار ندارد
|
|
بیارید بیارید در این گوش بخوانید
|
پرندوش پرندوش خرابات چه سان بد
|
|
بگویید بگویید اگر مست شبانید
|
شرابیست شرابیست خدا را پنهانی
|
|
که دنیا و شما نیز ز یک جرعه آنید
|
دوم بار دوم بار چو یک جرعه بریزد
|
|
ز دنیا و ز عقبی و ز خود فرد بمانید
|
گشادست گشادست سر خابیه امروز
|
|
کدوها و سبوها سوی خمخانه کشانید
|
صلا گفت صلا گفت کنون فالق اصباح
|
|
سبک روح کند راح اگر سست و گرانید
|
رسیدند رسیدند رسولان نهانی
|
|
درآرید درآرید برونشان منشانید
|
دریغا و دریغا که در این خانه نگنجند
|
|
که ایشان همه کانند و شما بند مکانید
|
مبادا و مبادا که سر خویش بگیرید
|
|
که ایشان همه جانند و شما سخره نانید
|
بکوشید بکوشید که تا جان شود این تن
|
|
نه نان بود که تن گشت اگر آدمیانید
|
زهی عشق و زهی عشق که بس سخته کمانست
|
|
در آن دست و در آن شست و شما تیر مکانید
|
سماعیست سماعیست از آن سوی که سو نیست
|
|
عروسی همه آن جاست شما طبل زنانید
|
خموشید خموشید خموشانه بنوشید
|
|
بپوشید بپوشید شما گنج نهانید
|
به دیدار نهانید به آثار عیانید
|
|
پدید و نه پدیدیت که چون جوهر جانید
|
چو عقلید و چو عقلید هزاران و یکی چیز
|
|
پراکنده به هر خانه چو خورشید روانید
|
در این بحر در این بحر همه چیز بگنجد
|
|
مترسید مترسید گریبان مدرانید
|
دهان بست دهان بست از این شرح دل من
|
|
که تا گیج نگردید که تا خیره نمانید
|