عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
|
|
برگیر و دهل میزن کان ماه پدید آمد
|
عید آمد ای مجنون غلغل شنو از گردون
|
|
کان معتمد سدره از عرش مجید آمد
|
عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویان
|
|
کان قیصر مه رویان زان قصر مشید آمد
|
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
|
|
کان خوبی و زیبایی بیمثل و ندید آمد
|
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش
|
|
تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
|
عید آمد و ما بیاو عیدیم بیا تا ما
|
|
بر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد
|
زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گردد
|
|
زو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد
|
برخیز به میدان رو در حلقه رندان رو
|
|
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
|
غمهاش همه شادی بندش همه آزادی
|
|
یک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد
|
من بنده آن شرقم در نعمت آن غرقم
|
|
جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
|
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن
|
|
رو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد
|