بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
|
|
خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
|
ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
|
|
به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
|
گل از نسرین همیپرسد که چون بودی در این غربت
|
|
همیگوید خوشم زیرا خوشیها زان دیار آمد
|
سمن با سرو میگوید که مستانه همیرقصی
|
|
به گوشش سرو میگوید که یار بردبار آمد
|
بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
|
|
که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
|
همیزد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی
|
|
بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد
|
صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق
|
|
که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد
|
ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو
|
|
به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد
|
ببین کان لکلک گویا برآمد بر سر منبر
|
|
که ای یاران آن کاره صلا که وقت کار آمد
|