رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
|
|
مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند
|
در عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشتر
|
|
وز دلبران خوش باشتر مستان سلامت میکنند
|
غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر
|
|
خورشید ربانی نگر مستان سلامت میکنند
|
افسون مرا گوید کسی توبه ز من جوید کسی
|
|
بی پا چو من پوید کسی مستان سلامت میکنند
|
ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو
|
|
من کس نمیدانم جز او مستان سلامت میکنند
|
ای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیا
|
|
وی شاه طراران بیا مستان سلامت میکنند
|
حیران کن و بیرنج کن ویران کن و پرگنج کن
|
|
نقد ابد را سنج کن مستان سلامت میکنند
|
شهری ز تو زیر و زبر هم بیخبر هم باخبر
|
|
وی از تو دل صاحب نظر مستان سلامت میکنند
|
آن میر مه رو را بگو وان چشم جادو را بگو
|
|
وان شاه خوش خو را بگو مستان سلامت میکنند
|
آن میر غوغا را بگو وان شور و سودا را بگو
|
|
وان سرو خضرا را بگو مستان سلامت میکنند
|
آن جا که یک باخویش نیست یک مست آن جا بیش نیست
|
|
آن جا طریق و کیش نیست مستان سلامت میکنند
|
آن جان بیچون را بگو وان دام مجنون را بگو
|
|
وان در مکنون را بگو مستان سلامت میکنند
|
آن دام آدم را بگو وان جان عالم را بگو
|
|
وان یار و همدم را بگو مستان سلامت میکنند
|
آن بحر مینا را بگو وان چشم بینا را بگو
|
|
وان طور سینا را بگو مستان سلامت میکنند
|
آن توبه سوزم را بگو وان خرقه دوزم را بگو
|
|
وان نور روزم را بگو مستان سلامت میکنند
|
آن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگو
|
|
وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت میکنند
|
ای شه حسام الدین ما ای فخر جمله اولیا
|
|
ای از تو جانها آشنا مستان سلامت میکنند
|