امشب از چشم و مغز خواب گریخت
|
|
دید دل را چنین خراب گریخت
|
خواب دل را خراب دید و یباب
|
|
بی نمک بود از این کباب گریخت
|
خواب مسکین به زیر پنجه عشق
|
|
زخمها خورد وز اضطراب گریخت
|
عشق همچون نهنگ لب بگشاد
|
|
خواب چون ماهی اندر آب گریخت
|
خواب چون دید خصم بیزنهار
|
|
مول مولی بزد شتاب گریخت
|
ماه ما شب برآمد و این خواب
|
|
همچو سایه ز آفتاب گریخت
|
خواب چون دید دولت بیدار
|
|
همچو گنجشک از عقاب گریخت
|
شکرلله همای بازآمد
|
|
چونک باز آمد این غراب گریخت
|
عشق از خواب یک سالی کرد
|
|
چون فروماند از جواب گریخت
|
خواب میبست شش جهت را در
|
|
چون خدا کرد فتح باب گریخت
|
شمس تبریز از خیالت خواب
|
|
چون خطاییست کز صواب گریخت
|