هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست
|
|
گویی سلام و کاغذ در شهر ما گرانست
|
زین مرگ هیچ کوسه ارزان نبرد بوسه
|
|
بینی دراز کردن آیین نر خرانست
|
هر جا که سیمبر بد میدانک سیم بر بد
|
|
جان و جهان مگویش کان جان ز تو جهانست
|
بتراش زر به ناخن از کان و چارهای کن
|
|
پنهان مدار زر را بیزر صنم نهانست
|
گر حلقه زر نبودی در گوش او نرفتی
|
|
در گوش حلقه زر بر طمع او نشانست
|
ور زانک نازنینی بیسیم و زر ببینی
|
|
چونک عنایت آمد اقبال رایگانست
|
این یار زر نگیرد جانی بیار زرین
|
|
زیرا که زر مرده آن سوی ناروانست
|
سنگی است سرخ گشته صد تخم فتنه کشته
|
|
مغرور زر پخته خام است و قلتبانست
|
خامش سخن چه باید آن جا که عشق آید
|
|
کمتر ز زر نباشی معشوق بیزبانست
|