ای کرده میان سینه غارت | ای جان و هزار جان شکارت | |
جز کشتن عاشقان چه شغلت | جز کشتن خلق چیست کارت | |
میکش که درست باد دستت | ای جان جهانیان نثارت | |
بس کشته زنده را که دیدم | از غمزه چشم پرخمارت | |
بس ساکن بیقرار دیدم | در آتش عشق بیقرارت | |
یک مرده به خاک درنماند | گر رنجه شوی کنی زیارت | |
جان بوسد خاک تو به هر دم | بر بوی کنار بیکنارت |