دود دل ما نشان سوداست
|
|
وان دود که از دلست پیداست
|
هر موج که میزند دل از خون
|
|
آن دل نبود مگر که دریاست
|
بیگانه شدند آشنایان
|
|
دل نیز به دشمنی چه برخاست
|
هر سوی که عشق رخت بنهاد
|
|
هر جا که ملامتست آن جاست
|
ما نگریزیم از این ملامت
|
|
زیرا که قدیم خانه ماست
|
در عشق حسد برند شاهان
|
|
زان روی که عشق شمع دلهاست
|
پا بر سر چرخ هفتمین نه
|
|
کاین عشق به حجرههای بالاست
|
هشیار مباش زان که هشیار
|
|
در مجلس عشق سخت رسواست
|
میری مطلب که میر مجلس
|
|
گر چشم ببستهست بیناست
|
این عشق هنوز زیر چادر
|
|
این گرد سیاه بین که برخاست
|
هر چند که زیر هفت پردهست
|
|
پیداست که سخت خوب و زیباست
|
شب خیز کنید ای حریفان
|
|
شمعست و شراب و یار تنهاست
|