چند گریزی ز ما چند روی جا به جا
|
|
جان تو در دست ماست همچو گلوی عصا
|
چند بکردی طواف گرد جهان از گزاف
|
|
زین رمه پر ز لاف هیچ تو دیدی وفا
|
روز دو سهای زحیر گرد جهان گشته گیر
|
|
همچو سگان مرده گیر گرسنه و بینوا
|
مرده دل و مرده جو چون پسر مرده شو
|
|
از کفن مرده ایست در تن تو آن قبا
|
زنده ندیدی که تا مرده نماید تو را
|
|
چند کشی در کنار صورت گرمابه را
|
دامن تو پرسفال پیش تو آن زر و مال
|
|
باورم آنگه کنی که اجل آرد فنا
|
گویی که زر کهن من چه کنم بخش کن
|
|
من به سما میروم نیست زر آن جا روا
|
جغد نهای بلبلی از چه در این منزلی
|
|
باغ و چمن را چه شد سبزه و سرو و صبا
|