تا ظلم را عدالت او پایمال کرد
|
|
صد بار روی گرگ به پای شبان رسید
|
تا جور را سیاست او خوار و زار کرد
|
|
بر دزد صد ستم ز سگ کاروان رسید
|
پرسید راه خانه خصمش ز آگهان
|
|
هرگه ز آسمان اجل ناگهان رسید
|
خود را به دشمنش چه قضا بیخبر رساند
|
|
هر تیر کز کمان بلا بیگمان رسید
|
شاهنشها اگر برسانم به عز عرض
|
|
از دشمنان چها به من ناتوان رسید
|
وندر چه وقت خلعت و پروانه عطا
|
|
زان شمع مهر پرتو مه پاسبان رسید
|
زان میل غم که در پی من سر نهاده بود
|
|
از من چسان گذشت و به دشمن چسان رسید
|
نواب پیش از آن شود از لطف خویش شاد
|
|
کاندر حساب آن به نهایت توان رسید
|
گویا به آن ضمیر همایون به آسمان
|
|
الهام غیبی از ملک غیب دان رسید
|
کای شاهزاده محتشم دل شکسته را
|
|
دریاب کز شماتت اعدا به جان رسید
|
تا ز انقضای قسمت رزاق صبح و شام
|
|
رزق وسیع خواهد ازین گرد خوان رسید
|
بادا کشیده خوان نوالت که در جهان
|
|
فیضش به صد جفاکش بیخانمان رسید
|