دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را در سیمای مرید و بیگانه و لحن گفتار او و رنگ چشم او و بی این همه نیز از راه دل کی انهم جواسیس القلوب فجالسوهم بالصدق

این طبیبان بدن دانش‌ورند بر سقام تو ز تو واقف‌ترند
تا ز قاروره همی‌بینند حال که ندانی تو از آن رو اعتلال
هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم بو برند از تو بهر گونه سقم
پس طبیبان الهی در جهان چون ندانند از تو بی‌گفت دهان
هم ز نبضت هم ز چشمت هم ز رنگ صد سقم بینند در تو بی‌درنگ
این طبیبان نوآموزند خود که بدین آیاتشان حاجت بود
کاملان از دور نامت بشنوند تا به قعر باد و بودت در دوند
بلک پیش از زادن تو سالها دیده باشندت ترا با حالها