تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر

نیم او ممن بود نیمیش گبر نیم او حرص‌آوری نیمیش صبر
گفت یزدانت فمنکم ممن باز منکم کافر گبر کهن
همچو گاوی نیمه‌ی چپش سیاه نیمه‌ی دیگر سپید همچو ماه
هر که این نیمه ببیند رد کند هر که آن نیمه ببیند کد کند
یوسف اندر چشم اخوان چون ستور هم وی اندر چشم یعقوبی چو حور
از خیال بد مرورا زشت دید چشم فرع و چشم اصلی ناپدید
چشم ظاهر سایه‌ی آن چشم دان هرچه آن بیند بگردد این بدان
تو مکانی اصل تو در لامکان این دکان بر بند و بگشا آن دکان
شش جهت مگریز زیرا در جهات ششدره‌ست و ششدره ماتست مات