همه بیشیی پیش او اندکیست | بزرگی و خردی به پیشش یکیست | |
چه کوهی بر او چه یک کاه برگ | چه با امر او زندگانی چه مرگ | |
نه گوینده خاکی کس آرد بدست | نه بر آب نقشی توان نیز بست | |
جز او کیست کز خاک آدم سرشت | بر آب این چنین نقش داند نوشت | |
چو ره یاوه گردد نماینده اوست | چو در بسته باشد گشاینده اوست | |
تواناست بر هر چه او ممکنست | گر آن چیز جنبنده یا ساکنست | |
تنومند ازو جمله کاینات | بدو زنده هر کس که دارد حیات | |
همه بودی از بود او هست نام | تمام اوست دیگر همه ناتمام |