به نام ایزد بخشاینده

همه بیشیی پیش او اندکیست بزرگی و خردی به پیشش یکیست
چه کوهی بر او چه یک کاه برگ چه با امر او زندگانی چه مرگ
نه گوینده خاکی کس آرد بدست نه بر آب نقشی توان نیز بست
جز او کیست کز خاک آدم سرشت بر آب این چنین نقش داند نوشت
چو ره یاوه گردد نماینده اوست چو در بسته باشد گشاینده اوست
تواناست بر هر چه او ممکنست گر آن چیز جنبنده یا ساکنست
تنومند ازو جمله کاینات بدو زنده هر کس که دارد حیات
همه بودی از بود او هست نام تمام اوست دیگر همه ناتمام