مناجات به درگاه باری عز شأنه

سری را که بر سر نهادی کلاه مبند از درپای هر خاک راه
دلی را که شد بر درت راز دار ز دریوزه‌ی هر دری باز دار
نکو کن چو کردار خودکار من مکن کار با من به کردار من
نظامی بدین بارگاه رفیع نیارد به جز مصطفی را شفیع