آنجات رساند از عنایت
|
|
کماده شوی بهر کفایت
|
هم نامه خسروان بخوانی
|
|
هم گفته بخردان بدانی
|
این گنج نهفته را درین درج
|
|
بینی چو مه دو هفته در برج
|
دانی که چنین عروس مهدی
|
|
ناید ز قران هیچ عهدی
|
گر در پدرش نظر نیاری
|
|
تیمار برادرش بداری
|
از راه نوازش تمامش
|
|
رسمی ابدی کنی به نامش
|
تا حاجتمند کس نباشد
|
|
سر پیش و نظر ز پس نباشد
|
این گفتم و قصه گشت کوتاه
|
|
اقبال تو باد و دولت شاه
|
آن چشم گشاده باد از این نور
|
|
وین سرو مباد ازان چمن دور
|
روی تو به شاه پشت بسته
|
|
پشت و دل دشمنان شکسته
|
زنده به تو شاه جاودانی
|
|
چون خضر به آب زندگانی
|
اجرام سپهر اوج منظر
|
|
افروخته باد از این دو پیکر
|