میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست | تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟ |
□
از روی نکو صبر نمیشاید کرد | لیکن نه به اختیار میباید کرد |
□
خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم | بر خاستی و به دیدنت زنده شدیم |
□
نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت | تو زیبایی به نام ایزد چرا باید که بربندی؟ |
□
و رب غلام صائم بطنه خلا | و میزانه من س فعلته امتلا |
□
علیک سلام الله ما لاح کوکب | و ما طلعت زهر النجوم و تغرب |
□
و کل بلیغ بالغ السعی فی دمی | اذا کان فی حی الحبیب حبیب |
□
دع الجواری فی الدماء ماخرة | ان الرواکد تحتاج المقاذیفا |
□
سلام علیکم اهل بیت کرامة | و مقصد محتاج و مأمن خائف |
□
و لو ان حبا بالملام یزول | لسمعت افکا یفتریه عذول |
□
تبعته العیون حیث تمشی | و علی مثله من العین یخشی |
□
تلتقی ارضا بأرض و بدیلا عن بدیل | انما یثقلنی من فضلکم قید الجمیل |
□
کتبت لیبقی الذکر امم بعدی | فیاذا الجلال اغفر لکاتبه السعدی |