تجربت بیفایده است آنجا که برگردید بخت
|
|
حمله آوردن چه سود آن را که در گردید زین
|
کرکسانند از پی مردار دنیا جنگجوی
|
|
ای برادر گر خردمندی چو سیمرغان نشین
|
ملک دنیا را چه قیمت حاجت اینست از خدای
|
|
گو نگه دارد به ما بر ملک ایمان و یقین
|
یارب این رکن مسلمانی به امنآباد دار
|
|
در پناه شاه عادل پیشوای ملک و دین
|
خسرو صاحبقران غوث زمان بوبکر سعد
|
|
آنکه اخلاقش پسندیدست و اوصافش گزین
|
مصلحت بود اختیار رای روشنبین او
|
|
با زبردستان سخن گفتن نشاید جز به لین
|
لاجرم در بر و بحرش داعیان دولتند
|
|
کای هزاران آفرین بر جانت از جان آفرین
|
روزگارت با سعادت باد و سعدت پایدار
|
|
رایتت منصور و بختت بار و اقبالت معین
|