شرح غمت تمام نگفتیم همچنان | این صد یکیست کز غم دل بر زبان برفت | |
سعدی همیشه بار فراق احتمال اوست | این نوبتش ز دست تحمل عنان برفت | |
حکم خدای بود قرانی که از سپهر | بر دست و تیغ حضرت صاحبقران برفت | |
عمرش دراز باد که بر قتل بیگناه | وقتی دریغ گفت که تیر از کمان برفت |