ای همچو آهوان دلم دم شکار تو | جانها فدای آهوی مردم شکار تو | |
تا آهوان چشم تو رفتند از نظر | چشمم سفید شد به ره انتظار تو | |
آهوی دشت از تو به کام و من اسیر | در شهر مانده همچو سگان داغدار تو | |
حقاکه گر به خاک برابر کنی مرا | یک ذره بردلم ننشیند غبار تو | |
نبود غریب اگر به ترحم نظر کنی | بر محتشم که هست غریب دیار تو |