کجا ذکر گنجد در انبان آز؟ | به سختی نفس میکند پا دراز | |
ندارند تن پروران آگهی | که پر معده باشد ز حکمت تهی | |
دو چشم و شکم پر نگردد به هیچ | تهی بهتر این رودهی پیچ پیچ | |
چو دوزخ که سیرش کنند از وقید | دگر بانگ دارد که هل من مزید؟ | |
همی میردت عیسی از لاغری | تو در بند آنی که خر پروی | |
به دین، ای فرومایه، دنیا مخر | تو خر را به انجیل عیسی مخر | |
مگر مینبینی که دد را و دام | نینداخت جز حرص خوردن به دام؟ | |
پلنگی که گردن کشد بر وحوش | به دام افتد از بهر خوردن چو موش | |
چو موش آن که نان و پنیرش خوری | به دامش درافتی و تیرش خوری |